ﻣﺎ ﺗﻮ ﺑﭽﮕﯿﻤﻮﻥ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺎﺯﻯ ﻣﻰ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺑﺨﺪﺍ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺣﺪ ﻣﻌﺎﯾﻨﻪ ﺑﻮﺩ...
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﻰ ﺑﻮﺩﻡ ﺩﺭ ﺍﻃﺎﻗﻮ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﻭﺗﺎ ﮔﻮﺩﺯﯾﻼ ﺩﺍﺭﻥ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﻰ ﻣﯿﮑﻨﻦ!!!!!!
تازه فهمیدم این انگلیسی هاچرا استعمارگر بودن؟!
ملکه ویکتوریامیگه :"خورشید هیچگاه دربریتانیای کبیرغروب نمیکند! "ایناهمیشه خورشیداذیتشون میکنه نمیتونن توکشور خودشون بخوابن به همین خاطرمیرن تو بقیه کشورابخوابن که اونام نمیذارن اینام به زورمیگیرن!
اونایی که زیاد کامنت دارن، دوستاشون براشون میزارن
من بی مزه نیستم
تنهام!!
امروز هر چی کنترل تلوزیونو مشت و لگد زذم کار نکرد، مجبور شدم جفت پا بپرم روش یه یک ربعی کارکرد. بعد که بازش کردم دیدم باتری نداره, دلم براش کباب شد شرطی شده بدبخت.... خخخخخخخ...... تف
به سلامتی اون گارسونی که وقتی برای بار اولت رفتی تو یه رستوران و گفتی "همون همیشگى"،
تورو جلو دوستات ضایع نکرد
و رفت گرونترین غذاشونو آورد که دوباره ازین (گ و ه) های اضافی نخوری!
به سلامتی ما تنبلا که حاضریم با دست کوکو رو برگردونیم ولی یه قاشق به ظرفای کثیف اضافه نشه! بهههههههله
تو کلاس معارف استاد گفت هیچکس در مورد مرگ نمیدونه اگه کسی بتونه بگه چطور میمیره نمره شو۲۰ میدم
منم گفتم :اگه رو موتور تصادف نکنم و نیسان آبی بهم نزنه حتما توخواب سیم هندزفری دور گردنم گره میشه خفم میکنه.
راستی چطوری تک ماده میکنن قبول میشن ی درسو؟
یکی از فانتزیام. اینه ک خواننده نشم......
این روزا خواننده نشدن خیلی سخته....!!!!
والا :|
هر جا سخن از اعتماد است...
من هر هر میخندم...